English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 302 (6852 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bodies U دارای جسم کردن
body U دارای جسم کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
populate U دارای جمعیت کردن
populates U دارای جمعیت کردن
populating U دارای جمعیت کردن
fulcrum U دارای نقطه اتکاء کردن
furnish U دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnishes U دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnishing U دارای اثاثه کردن مجهز کردن
pane U دارای جام شیشه کردن
panes U دارای جام شیشه کردن
index U :دارای فهرست کردن
indexed U :دارای فهرست کردن
indexes U :دارای فهرست کردن
edge U : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
edges U : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
shoe U دارای کفش کردن نعل زدن به
shoeing U دارای کفش کردن نعل زدن به
shoes U دارای کفش کردن نعل زدن به
bell U دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
bells U دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
tackle U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackled U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackles U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackling U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
curb U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
dovetail U کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
dovetailing U کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
dovetails U کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
bedevil U دارای روح شیطانی کردن
bedevilled U دارای روح شیطانی کردن
bedevilling U دارای روح شیطانی کردن
bedevils U دارای روح شیطانی کردن
nationalised U دارای ملیت کردن
nationalises U دارای ملیت کردن
nationalising U دارای ملیت کردن
nationalize U دارای ملیت کردن
nationalizes U دارای ملیت کردن
nationalizing U دارای ملیت کردن
woof U پارچه کتانی دارای پود کردن
woofs U پارچه کتانی دارای پود کردن
rehabilitate U دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitated U دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitates U دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitating U دارای امتیازات اولیه کردن
embrasure U دارای منفذ کردن
embrasures U دارای منفذ کردن
wig U دارای گیس مصنوعی کردن
wigs U دارای گیس مصنوعی کردن
mastermind U دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminded U دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminding U دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminds U دارای نبوغ فکری ابداع کردن
prong U دارای چنگک یا چنگال کردن
prongs U دارای چنگک یا چنگال کردن
inflame U دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflames U دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflaming U دارای اماس کردن ملتهب کردن
tinkle U دارای طنین کردن
tinkled U دارای طنین کردن
tinkles U دارای طنین کردن
tinkling U دارای طنین کردن
fortifies U دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortify U دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifying U دارای استحکامات کردن تقویت کردن
personified U دارای شخصیت کردن
personifies U دارای شخصیت کردن
personify U دارای شخصیت کردن
personifying U دارای شخصیت کردن
fret U دارای نقشههای پیچ در پیچ کردن
frets U دارای نقشههای پیچ در پیچ کردن
zigzag U دارای پیچ و خم کردن
zigzagged U دارای پیچ و خم کردن
zigzagging U دارای پیچ و خم کردن
zigzags U دارای پیچ و خم کردن
motivate U تهییج کردن دارای انگیزه شده
motivated U تهییج کردن دارای انگیزه شده
motivates U تهییج کردن دارای انگیزه شده
motivating U تهییج کردن دارای انگیزه شده
varnish U دارای فاهرخوب کردن
varnished U دارای فاهرخوب کردن
varnishes U دارای فاهرخوب کردن
varnishing U دارای فاهرخوب کردن
grate U باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grated U باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grates U باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
tool U دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
tongues U گفتن دارای زبانه کردن
tooth U دارای دندان کردن
gift U دارای استعداد کردن
gifts U دارای استعداد کردن
thread U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
threads U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
incorporate U جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporates U جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporating U جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
ravine U دارای دره تنگ کردن
ravines U دارای دره تنگ کردن
air condition U دارای دستگاه تهویه کردن تهویه کردن
Other Matches
personate U خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
militarize U جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
reman U دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
catalyze U دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
innervate U دارای پی کردن
nitrogenize U دارای نیتروژن کردن
whipstitch U دارای مرز کردن
systemize U دارای همست کردن
potentialize U دارای استعداد کردن
insoul U دارای روح کردن
rampart U دارای استحکامات کردن
vallum U دارای استحکامات کردن
vitaminize U دارای ویتامین کردن
fluoridate U دارای فلورید کردن
ensoul U دارای روح کردن
freckle U خال دارای کک مک کردن
substantivize U دارای ماهیت کردن
hydrogenate U دارای هیدروژن کردن
transistorize U دارای ترانسیتور کردن
crenelate U دارای کنگره کردن
crenellate U دارای کنگره کردن
personalize U دارای شخصیت کردن
hydroxylate U دارای هیدروکسیل کردن
castellate U دارای استحکامات کردن
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
reengine U دارای موتور تازه کردن
methodize U دارای روش یاقاعدهای کردن
tat U دارای حاشیه توری کردن
to p a thing for a person U کسی را دارای چیزی کردن
to p a thing person with athing U کسی را دارای چیزی کردن
criss-crosses U دارای نقش چلیپایی کردن
granulate U دارای ذرات ریز کردن
sanitate U دارای لوازم بهداشتی کردن
criss-crossed U دارای نقش چلیپایی کردن
flyspeck U دارای لکه مگس کردن
hyphenate U بوسیله خط دارای فاصله کردن
criss-cross U دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crossing U دارای نقش چلیپایی کردن
retrench U دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
substantialize U دارای وجود خارجی کردن یاشدن
russify U دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
systemmatize U دارای روش یاقاعده کردن اسلوب دادن
systematize U دارای روش یا قاعده کردن اسلوب دادن به
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
to piss off the wrong people <idiom> U آدمهای دارای نفوذ و قدرت زیاد را عصبانی کردن
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
opalite U ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
choke bore U روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
incrust U با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
corn-effect U ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
three legged U دارای سه پا
odoriferous U دارای بو
iodic U دارای ید
glochidiate U دارای مو
three-legged U دارای سه پا
footy U دارای پا
fraught with U دارای
trilinear U دارای سه خط
bilabiate U دارای دو لب
tricuspidate U دارای سه لخت
inflorescent U دارای گل اذین
of that ilk U دارای همان جا
in force U دارای اعتبار
allergic U دارای حساسیت به
nucleate U دارای هسته
triconered U دارای سه گوشه
twofold U دارای دو چیز
woolly headed U دارای سر پشمالو
geniculate U دارای زانویی
tricone U دارای سه شاخ
head U دارای سرکردن
handy [useful] <adj.> U دارای مزیت
cuspidal U دارای برامدگی
intercommunicate U دارای مراوده
in flower U دارای شکوفه
tricyclic U دارای سه چرخ
zygomorphic U دارای تقارن
serviceable <adj.> U دارای مزیت
nitrous U دارای شوره
expedient <adj.> U دارای مزیت
dartrous U دارای تبخال
zonate U دارای مدار
glary U دارای تشعشع
insectile U دارای حشره
beneficial <adj.> U دارای مزیت
trichotomous U دارای سه قسمت
patenting U دارای حق انحصاری
instinct with force U دارای زور
helpful <adj.> U دارای مزیت
triatomic U دارای سه اتم
indued with charm U دارای فریبندگی
tricorn U دارای سه شاخ
in power U دارای اختیارات
patents U دارای حق انحصاری
superabundant U دارای وفور
declinatory U دارای تمایل
glanduliferous U دارای غد دکوچک
patented U دارای حق انحصاری
rifled U دارای خان
short range U دارای برد کم
humous U دارای موادالی
backed U دارای پشت
equivocal U دارای دومعنی
curvy U دارای انحنا
proper <adj.> U دارای مزیت
handy <adj.> U دارای مزیت
miasmal U دارای دمه بد بو
haired U دارای موی ...
helping <adj.> U دارای مزیت
short-range U دارای برد کم
palmy U دارای نخل
family man U دارای نانخور
parenthetical U دارای کمانک
heterogamous U دارای مادگی ها
homolographic U دارای قرینه
infatuated U دارای داوری بد
portentous U دارای فال بد
papillose U دارای برامدگی
deadbeats U دارای سکون
deadbeat U دارای سکون
hearted U دارای قلب ...
family men U دارای نانخور
weighted U دارای وزن
auxiliary <adj.> U دارای مزیت
in defect U دارای کاستی
convenient <adj.> U دارای مزیت
appropriate [for an occasion] <adj.> U دارای مزیت
ill neighboured U دارای محیط بد
valuable <adj.> U دارای مزیت
patent U دارای حق انحصاری
utilitarian [useful] <adj.> U دارای مزیت
overbusy U دارای کارزیاد
trinomial U دارای سه عبارت
utile [archaic] [useful] <adj.> U دارای مزیت
functional <adj.> U دارای مزیت
practicable <adj.> U دارای مزیت
practical <adj.> U دارای مزیت
assistant <adj.> U دارای مزیت
administrable <adj.> U دارای مزیت
adjuvant <adj.> U دارای مزیت
suitable <adj.> U دارای مزیت
purposive <adj.> U دارای مزیت
purposeful <adj.> U دارای مزیت
crepitant U دارای صدای خش خش
purpose-built <adj.> U دارای مزیت
cretaceous U دارای گچ فراوان
prerogative U دارای حق ویژه
ill neighboured U دارای همسایه بد
useful <adj.> U دارای مزیت
alcoholic U دارای الکل
undersigned U دارای امضاء
underweight U دارای کسروزن
longheaded U دارای سردراز
foliolate U دارای برگچه
entitative U دارای وجودخارجی
assiduous U دارای پشتکار
unidirection U دارای یک جهت
lobated U دارای نرمه
unidirectional U دارای یک جهت
lobate U دارای نرمه
unifilar U دارای یک سیم یا نخ
lippy U پر رو دارای لب اویزان
unifoliate U دارای یک برگ
umbrageous U دارای سوفن
two way U دارای دو راه
prerogatives U دارای حق ویژه
rectilinear U دارای مسیرمستقیم
energetic U دارای انرژی
alcoholics U دارای الکل
isogenous U دارای یک منبع
wapper jawed U دارای ارواره کج
legitimating U دارای حق مشروع
monogamous U دارای یک همسر
melodic U دارای ملودی
melodious U دارای ملودی
monogamous U دارای یک زن یا یک شوهر
bigamous U دارای دو زن یا دو شوهر
unipod U دارای یک پایه
univalent U دارای یک فرفیت
squib U دارای صدای فش فش
keyed U دارای جاانگشتی
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com